او، حکیم و علیم و قدیر است(2)
21- تشخیص شورای نگهبان، در تایید و رد نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، حکیمانه نبود و در تراز اکنون انقلاب اسلامی نیز!
زیرا قرار نیست این رکن از نظام اسلامی، به جای مردم تصمیم بگیرد. بلکه قرار است کسانی را که صلاحیت بدست گرفتن زمام قوه ی مجریه و یا ورود به حوزه ی تقنین و یا شوراهای شهر را دارند، مشخص شوند.
قرار بود همه ی سلیقه ها ، وارد شوند؛ البته معنای این کلام این نیست که هر کس و ناکسی وارد شود و تایید گردد. اما سئوال این است که آیا تکنوکراتها در نظام اسلامی ، صلاحیت بدست گرفتن زمام مدیریت کشور را دارند؟! اصلا ما برای چه اهدافی انقلاب کردیم؟! و اساسا سکولارها و تکنوکراتها چه جایگاه و مقامی در پیشبرد اهداف و تحقق آرمانهای انقلاب اسلامی دارند؟! مگر روحانی علنا اعلام نکرد که ما راه دولت های توسعه ی اقتصادی و توسعه ی سیاسی را دنبال خواهیم کرد؟! مگر امام خامنه ای بارها و بارها تاکید نفرموده بودند که تفکر حاکم بر دولت های غرب گرا، اسلامی نیست و ما را به اهداف انقلاب اسلامی نمی رساند؟!
مگر نه این است که آنها اصلا اعتقادی به تحقق آرمانهای انقلاب اسلامی ندارند و همواره اعتراف به این مهم کرده اند؟! راستی شورای نگهبان چه پاسخی برای این سئوالات دارد؟!
22- می گویند مشائی، منحرف است. این ادعایی است که باید اثبات شود؛ و می گویند علت رد صلاحیت او نیز همین مساله بوده است؛ می گوئیم بیائید به طور دقیق و شفاف، بررسی کنید و انحرافات این نوع تفکر را نشان دهید که همگان آگاه شوند! البته نه به صورت یک طرفه! بلکه به صورت گفتگو و مناظره ی دو طرفه ، میان مشائی و کسانی که مدعی وجود انحراف اند. ملاک تشخیص هم ، اندیشه های امام خمینی است که خواص همواره از آن دم میزنند.
مردم اینقدر حق دارند که بدانند چرا به کاندیدای مورد نظر دولت دهم، می گویند منحرف!
این نکته باید تذکر داده شود که فقه اصطلاحی با عرفان و معرفت و با فلسفه و کلام، در یک سطح نیستند که با هم،همآوردی کنند و قرار هم نیست که چنین باشد. هر کدام جایگاه و مقامی در معارف اسلامی دارند و ماموریتی خاص.
به عنوان نمونه نمی توان با علم فقه، تفکرات فلسفی را رد یا تایید کرد.
پس لازم است اگر گفته می شود تفکرات مشائی، گرایش به تصوف و عرفان دارد و یا اینکه او یک اومانیست است!، کسانی که اهل فن هستند، وظیفه دارند برای روشن شدن مساله، وراد میدان شده و موضوع را بررسی کرده و اطراف قضیه را روشن کنند تا ابهامی نماند و نفاق نتواند از آب گل آلود ماهی بگیرد.
شاید گفته شود که مشائی که تخصص در عرفان(مدرک تحصیلی) ندارد که چنین مواضعی داشته و نباید میداشت! می گوئیم او حرف جدیدی نزده و فقط تفکراتش را بیان کرده است. هر دولتی و هر مسئول حکومتی، اعتقاداتی دارد و ما که ملتی انقلابی هستیم و به دنبال تشکیل دولت اسلامی و به دنبال تحقق شریعت اسلام در همه ی زندگی می باشیم، لابد و حتما باید مسئولین حکومتی ما اعتقادات خالص اسلامی داشته باشند. اگر اعتقادات آنها در ابهام باشد و درست بیان نشود و تبیین نگردد و شفاف نباشد، مردم چگونه می توانند اطمینان کنند و زمام اداره ی جامعه و کشور را به دست چنین افرادی بسپارند؟!
اعتراض به احمدی نژاد و مشائی ، به این علت که چرا نظریه پردازی کرده اند، بی وجه و غلط است. ایشان نظریه پردازی نکرده اند، بلکه مبانی اعتقادی دولت اسلامی را مطرح کرده اند که مبتنی بر اندیشه های امام خمینی و امام خامنه ای است و مساله ی جدیدی نبوده و حتی از ملزومات حرکت دولت بوده است. عقایدی است که طی 16 سال پس از پایان جنگ تحمیلی ، به حجاب امپراطوری احزاب رفته بود!
جالب است بدانیم که خود سیاسیون و رجال حزبی و اکثر این افراد ، برای توجیه اینکه حزب و تشکیلات حزبی لازم است و مشکل احمدی نژاد و دولت نهم و دهم این بود که آنها شناسنامه ی حزبی نداشتند و مورد تایید احزاب نبودند ، همین ارائه ی تفکرات است. آنها می گویند که مسئولین باید حزبی باشند تا اعتقادات شان مشخص باشد!!
حال که احمدی نژاد ، مبانی تفکری دولت نهم و دهم را شفاف اعلام کرده، معترض اند که چرا چنین حرف هایی می زنی ؟! تو فقط باید اجراکننده ی قوانین باشی!!!
باید دانست که غفلت از مبانی تفکری دولت ها، جدی ترین آسیب ها را تا بحال به کشور وارد کرده است.
23- آیا علما و بزرگان ، اندیشمندان و نخبگان، میدانند تکنوکرات ها چه کسانی اند؟! و چه عقایدی دارند و چه اهدافی و چه روشهایی را دنبال می کنند؟!
به طور خلاصه باید گفت: تکنوکرذاتها، ذاتا با انقلاب اسلامی و آرمانهایش مخالفند و نه تنها مخالف، بلکه در عمل و نظر تلاش می کنند زمام کشور بدستشان باشد و انقلاب اسلامی را از ریل اصلی خارج کرده و زمین گیر کنند.
توسعه، که از لوازم ذاتی بسط مدرنیته می باشد ، از اصلی ترین اهداف تکنوکراتهاست! شورای نگهبان و علما و بزرگان آیا متوجه هستند که از چه کسانی حمایت میکنند و میدان به چه کسانی میدهند؟! ما انقلاب نکرده ایم که مدرن شویم! ما برای گشایش راهی جدید برای زندگی بشر به سوی ظهور نور و ایجاد حیات طیبه ، قیام کرده ایم. قیام لله با روشهای اسلامی محقق می شود، نه با بسط مدرنیته و توسعه ی مورد تایید مجامع بین المللی!!
اگر میخواستیم مدرن و غربی شویم، رژیم پهلوی که می خواست چنین کند و دیگر نیازی به انقلاب اسلامی نداشتیم!
آیا بزرگان ما به هوشند ؟!
مساله ، اختلاف سلیقه نیست؛ بلکه دو راه متفاوت است و دعوا و منازعه ی امام – امت با احزاب سیاست باز، همین است!!
24- باز گرداندن سازمان امریکایی مدیریت و برنامه ریزی، که همه ی احزاب سیست باز موافق آنند، حرکتی ارتجاعی رو به غربی شدن و رو به سکولاریزاسیون نظام اسلامی است.
آقایان خواص، آیا میدانند این سازمان چیست و چه ماهیتی دارد و چه اهدافی را در کشور ما دنبال می کرده است؟! و اینکه چرا دولت نهم ، آن را حذف و به جای آن، نهاد جدیدی تاسیس نمود؟!
حدود 200 نماینده مجلس به اصطلاح اصولگرا، رای به بازگرداندن این سازمان داده اند که جای بسی سئوال و تامل دارد. تشکیل دولت اسلامی که از مهم ترین مراحل تحقق آرمانهای اسلامی ماست، با تحول در ساختارهای اداری و تغییرات مرحله به مرحله در نظام مدیریت کل کشور، و اسلامی کردن منش ها و روش های مدیریتی ، شروع میشود و به نتیجه میرسد.
احزاب و رجال سیاسی مخالف دولت نهم و دهم، همواره اینطور القا کرده اند که سازمان مدیریت و برنامه ریزی بدون دلیل و با بی برنامگی حذف شده و دولت بنا دارد بدون برنامه ریزی، کشور را اداره کند!!
نمی گویند که به جای آن، در نهاد ریاست جمهوری، معاونت نظارت وبرنامه ریزی راهبردی، تاسیس شده است!
صدا و سیما نیز برای توجیه احیای مجدد این سازمان ذاتا آمریکائی، به مردم چنین القا می کند که کشور نیاز به برنامه ریزی در کارها دارد و این سازمان باید بازگردانده شود. از مردم می پرسند آیا شما موافق احیای این سازمان هستید؟ واضح است که پاسخ مردم مثبت است.
می گوئیم اگر واقعا صداقت دارید، ماهیت امریکایی و اهداف ضد اسلامی سازمان مدیریت و برنامه ریزی و معضلات وجود آن را به مردم بگوئید، آنگاه از آنان نظرخواهی کنید. خواهید دید که مردم چه پاسخ محکمی خواهند داد.
راستی، مگر امام خامنه ای هشدار ندادند که ما حق عقب گرد و پس رفت نداریم؟
25- امپراطوری احزاب، با ترفندهای خاصی ، توانستند به قوه ی مجریه بازگردند. کوته فکری و اشتباهات بزرگ اکثر خواص اهل حق و همچنین عملکرد خاص نفوذی ها، باعث وقوع چنین فاجعه ای شد.
اکنون، می گویند دولت یازدهم دولتی فراجناحی است! فراجناحی به چه معناست؟ ارکان قوه مجریه در دستان تکنوکرارتها و حزب ذاتا تکنوکرات و سکولار کارگزاران است؛ جریان چپ هم ظاهرا در دولت جایگاه چندانی ندارند. روحانی گفت که مرزبندی ای به نام احزاب ، موضوعیت ندارد ؛ دوستان! چه هدفی را دارند دنبال می کنند؟!
باید هوشیار باشیم....
والسلام. علیرضا نهری.
3/6/1392
- ۹۲/۰۸/۰۶