او، حکیم و علیم و قدیر است(1)
هوالبصیر
1- اگر «عمار» داشتیم، «أین عمار» از سوی امام خامنه ای نداشتیم! پس چون «أین عمار» داشتیم، نتیجه می گیریم که «عمار» نداشتیم.
2- وقتی عمار نداشته باشیم، مالک اشتر نمی تواند ماموریت اش را به انجام رساند؛ چرا که عمار وظیفه اش تبیین حقایق و مقابله با شبهات است و افشای جریان نفاق؛ مالک ماموریت اش مقابله و مواجهه ی عملی با جریان نفاق. زمانی که عمار به شهادت رسید، مالک زمین گیر شد و و قتی مالک به شهادت رسید، امام(ع) زمین گیر شد و نهایتا جریان نفاق توسط جریان خوارج، امام را به شهادت رسانید.
3- کسانی مدعی بودند که دولت نهم و دهم را آنها آورده اند! می پرسیم اگر میتوانستید دولت بیاورید، پس چرا نتوانستید دولت یازدهم را آنچنان که می خواستید بیاورید؟!
4- جبهه پایداری، مدعی است که عملکرد دولت دهم باعث شد که کاندیدای مورد نظرشان، رای نیاورد و مورد اقبال عمومی قرار نگیرد و گفتمان انقلاب اسلامی با شکست مواجه شود. می گوئیم اگر چنین ادعایی، درست باشد – که نیست – مگر کاندیدای مورد حمایت شما از دولت دهم و احمدی نژاد، اعلان برائت نکرد؟! و مگر شما طی 4 سال از 88 تا 92 دولت دهم را مورد انواع هجمه ها قرار ندادید؟! پس قاعدتا باید مورد اقبال و پذیرش از سوی مردم قرار می گرفتید. اما چنین نشد و این مهم نشان دهنده ی آن است که جبهه پایداری و کاندیدای مورد حمایت شان، با تخریب دولت دهم و احمدی نژاد و مشائی، منفور مردم واقع شد.
5- جبهه پایداری، مدعی بود که دارای پایگاه اجتماعی قوی ای است؛ این یک توهم بوده و هست! چرا که اگر چنین ادعایی درست باشد، چرا مردم اصلا به هیاهو و فریادهای شما وقعی ننهادند و کاندیدای مورد حمایت شما را نپذیرفتند؟!
6- مشکلات اقتصادی یک سال آخر دولت دهم، علت مهمی داشت که متاسفانه از سوی خواص، نادیده گرفته شد و اینچنین عنوان کردند که دولت ، حل مسائل اقتصادی را رها کرده و به فرعیات پرداخته است! آیا پیوند مافیای سیاسی و مافیای اقتصادی را در یک سال پایانی دولت دهم خصوصا در بحبوحه ی انتخابات 92 ، شاهد نبودید؟!! به محض ثبت نام هاشمی رفسنجانی، قیمت سکه و ارز افت داشت؛ چه دلیل علمی و متقنی می توانست داشته باشد؟! این اتفاق، نشان دهنده ی آن بود که فشارهای اقتصادی سال پایانی دولت دهم، برنامه ریزی شده و سازماندهی شده از سوی امپریالیزم احزاب و سرمایه داران زالو صفت هم پیمانشان برای تخریب دولت و مشروعیت زدائی از آن بوده است.
7- شورای نگهبان اشتباه بزرگی انجام داد و کاندیدای مورد نظر مردم و دولت را و همچنین هاشمی رفسنجانی را رد صلاحیت کرد. این تصمیم نادرست، باعث شد اولا حرکت گفتمان انقلاب اسلامی در قوه ی مجریه منقطع شود و ثانیا امپراطوری احزاب، عمرشان تمدید گردد! اگر مشائی تایید می شد، قطعا رئیس جمهور بود و اگر رفسنجانی تایید می شد، قطعا بدست مردم دفع می گردید و از صحنه ی سیاسی کشور محو می شد. امام خامنه ای، فبل از انتخابات و ثبت نام کاندیداها، به شورای نگهبان به طور ضمنی فرمودند که همه ی سلیقه ها وارد شوند، اما این خواسته ی حکیمانه ی ایشان، توسط شورای نگهبان، محقق نشد.
8- خواص مدعی اند که به تکلیف شان عمل کرده اند! می گوئیم اولا شما به اجتهاد خویش در مقابل نص ولایت عمل کردید، ثانیا عمل به تکلیف، بعد از شناخت و فهم تکلیف صورت می گیرد.آخر ، آیا تکلیفی که شما را با امپراطوری احزاب و همچنین با استکبار جهانی و رژیم صهیونیستی ، همراه و همنوا کند، محل تردید نیست؟!همه با هم دولت دهم را مورد هجمه قرار دادید! کمی دقت و دوری از تعصبات باطل، کافی بود تا بفهمید که آب به آسیاب دشمن بیرونی و نفاق درونی می ریزید و سریعا باید از آن حذر کنید!
9- آمدن جلیلی به صحنه ی انتخابات، خانه ای از جدول طراحی شده ی امپراطوری احزاب بود که ایشان نادانسته و خالصانه! آن را تکمیل کرد.این موضوعی است که باید مورد بررسی دقیق قرار گیرد. حذف مشائی، ورود هاشمی به صحنه ی انتخابات در آخرین لحظات به خاطر حذف مشائی، تایید برخی افراد بی صلاحیت؛ و ورود غیر منتظره ی جلیلی و تایید او که فاقد توان اجرایی بود؛ این موارد جای بسی تامل دارد.
10- نقش اشعث ها، از 88 تا 92 باید مورد تامل باشد. بدون این افراد و برخی ارگانهای همنوا با آنها، امپراطوری احزاب کاری نمی توانست از پیش ببرد ، چرا که مالک به چند قدمی خیمه آنان برای نابودی کاملشان رسیده بود.اما مکر احزاب، همراه با نقش اشعث ها، پس از 1400 سال دوباره خواص را فریب داد!!
11- حاصل عملکرد خواص به همراه شورای نگهبان، حاکمیت دوباره ی احزاب سیاست باز و قدرت طلب بر قوه ی مجریه است؛ حال، امام امت را میان تکنوکراتها ، تنها رها کرده اند و با سخت روئی کامل و با بی تفاوتی تمام، اعلام میدارند که ما به تکلیفمان عمل کرده ایم!! زهی خیال باطل.
12- امام امت ، مدتی قبل از انتخابات، اعلام داشتند که ما حق نداریم به عقب برگردیم؛ همین اصل اساسی ، برای تشخیص درست از سوی خواص و شورای نگهبان، کافی بود؛ متاسفانه زمام کار بدست کسانی افتاد که انقلاب اسلامی را از ریل اصلی خود، خارج کرده بودند.
13- قالیباف، رضایی و ولایتی، به نفع جریان هاشمی رفسنجانی، وارد صحنه ی انتخابات شدند و باعث شدند رای در جبهه اصولگرایان، تقسیم شود. جالب است که هاشمی رفسنجانی، از ولایتی هم حمایت کرد و حمایت رسمی را از روحانی به عمل آورد؛ چرا که معتقد بود او رای آور است! قالیباف هم که تکنوکرات توحیدی است(یخ داغ!!) و هم فکر رفسنجانی و امپراطوری احزاب؛ پس خطری برای آنان نداشت؛ حداد عادل هم که همپیمان قالیباف و ولایتی بود؛ جلیلی هم که برای رعایت مسائل اخلاقی!! در مقابل هجمه های بی امان عارف و رضائی و روحانی، حرفی برای گفتن نداشت. او می خواست اسوه ی اخلاق باشد. نمی دانست که دفاع جانانه از دولت دهم و گفتمان حاکم بر آن، عین اخلاق است!اگر مانند مناظره های 88 احمدی نژاد، وارد میدان نبرد با امپراطوری احزاب میشد و در مرز تحجر حرکت نمی کرد، مورد پشتیبانی کم نظیر مردم قرار می گرفت. اما او کسی نبود و نیست که بتواند مانند احمدی نژاد، بصیر و هوشمند و شجاع باشد! اگر او رئیس جمهور می شد، به هیچ وجه نمی توانست با امپراطوری احزاب و زیاده خواهی های آنان ، مبارزه کند!
14- جلیلی و جبهه پایداری، خود را پیروز میدان و کار را تمام شده تلقی می کردند؛ جلیلی با یک اشتباه بزرگ در تحلیل مسائل، چنین می اندیشید که دوران فتنه گذشته و جریان انحراف حذف شده و دوران مبارزه با تردید!! شروع شده است. البته ایشان درست و شفاف توضیح ندادند که منظورشان از تردید چیست؟! او، مواجهه با کشورهای غربی بر سر پرونده ی هسته ای را به «رسیدن به پشت خیمه های دشمن» تعبیر میکرد و می گفت که نباید باعث شویم مالک (جلیلی!!!!!) مجبور شود برگردد. می گوییم: مالک به خیمه های رومیان نرسیده بود؛ خیمه هایی که مالک اشتر به چند قدمی آنها رسیده و در شرف نابودی کامل بود،خیمه های معاویه و خیمه ی نفاق جبهه ی درونی بود! پس شما جایگاه تان در شورای امنیت ملی، جایگاه مالک اشتر نبود.
15- یامین پور، پس از اعلام نتایج انتخابات، شماتت حزب الله را بخاطر شکست اش، خیانت خواند و گفت که ما از صحنه ی احد بازگشته ایم! این نیز از نمونه ی اشتباهات بزرگ خواص است! چرا که «احد» صحنه ی مبارزه با مشرکین و کفار بود.صحنه ی انتخابات 92، جلوه ای از صفین بود که هنوز ادامه دارد و باید اشاره کنیم که ما از سال 68 تا کنون در مسائل داخلی، در موقعیت صفین و نهروان و جمل و خندق هستیم و در صحنه ی خارجی،از 68 تا 84، احد و از 84 تا 92 در موقعیت بدر و خیبر بوده ایم.
16- مردم به خاطر حذف کاندیدای اصلی، سرگردان شدند و مانند سال 76، برای فرار از تحجر، به جبهه ی مقابل آن رای دادند؛ وگرنه رای مردم به روحانی، رای به تفکرش نبود. این مهم از اکنون، مشهود است.
17- رای به روحانی، «نه» به احمدی نزاد نبود، چرا که نماینده ی احمدی نژاد در صحنه نبود که توسط مردم حذف شود. زمانی چنین ادعایی صحیح است که مشائی در صحنه باشد و در مقابل او، روحانی از سوی مردم انتخاب شود.
18- نفاق را از همراهی با دشمن میتوان شناخت. شبکه ی صهیونیزم جهانی و عوامل آنها در خارج، 8 سال مدام دولت نهم و دهم را مورد هجمه قرار دادند. امپراطوری احزاب نیز بی وقفه در اوج بی تقوایی، دولت نهم و دهم را مورد حمله های ناجوانمردانه قرار دادند. جنگ با دولت نهم و دهم، جنگ احزاب بود . تعجب ما از خواص اهل حق است که چرا با این دو جبهه ی همفکر، همراه شدند؟!!
19- این که گفته شود حکمت خدا بود که نتیجه ی انتخابات این چنین شد، باید مورد دقت قرار گیرد. مثل اینکه خوشحال باشیم و بگوییم خوب شد امام حسین به شهادت رسید تا اسلام حفظ شود!! دقت کنید: در اصل نباید کار به جائی می رسید که امام حسین به شهادت برسند؛ اما اشتباهات بزرگ خواص اهل حق، باعث شد کربلا بوجود آید، اما خداوند متعال، چنین اتفاق دهشتناکی را با حکمت خود، به نفع جبهه ی حق تمام نمود. در اصل نباید زمام قوه ی مجریه بدست تکنوکراتها می افتاد و ما مجاز به عقب گرد نبودیم؛ اما اشتباهات بزرگ خواص اهل حق، باعث وقوع چنین حادثه ای شد و خداوند متعال مطمئنا این وضعیت را به نفع جبهه توحیدی انقلاب اسلامی تمام خواهد کرد.اما بدانیم که اولا این نباید باعث شود خواص اشتباه کار، فکر کنند که درست عمل کرده اند و به قول خودشان به تکلیفشان!! عمل نموده اند؛ ثانیا تاوان سنگینی ، جامعه و کشور خواهد داد. همانطور که پس از عاشورا، جامعه مسلمین تاوانها داد!!
20- جبهه ی احمدی نژاد که متشکل از قشرهای مختلف مردم است، امروز ، درجه ی خلوص اش، بیشتر از سال 84 شده و آبدیده تر شده است. آینده ی کشور و منطقه و جهان، در دستان این جبهه است و توسط آنها رقم خواهد خورد. لازم است این خلوص حفظ شود و ادامه یابد. البته به همه ی فعالان این جبهه ، توصیه می کنیم: «در کنار تحلیل مسائل سیاسی روز، به مبانی تفکری جبهه ی توحیدی انقلاب اسلامی بیش از گذشته بپردازند و برای ادامه ی این نهضت بزرگ علمی و فرهنگی، جهت تحقق دولت اسلامی و همچنین تحول در علوم انسانی ، با تمام قوا، مجاهدت نمایند.» دیگر آنکه: «همه ی ابعاد تفکر امام خمینی کبیر، خصوصا بعد عرفانی آن را به طور کامل و مداوم، تبیین نمایند.» والسلام/ علیرضا نهری- 27/5/1392
- ۹۲/۰۸/۰۶