دولت خدمت

۸ مطلب در آبان ۱۳۹۲ ثبت شده است

برداشت6700میلیارد دلار از صندوق توسعه ملی

شنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۲، ۰۷:۳۱ ق.ظ

دولت تدبیر به صندوق توسعه ملی هم رحم نکرد و تصمیم به برداشت از منابع صندوق توسعه ملی گرفت

با تدبیران برای فریب مردم چنین لفاظی فرمودند:

این ۶۷۰۰ میلیارد تومان از صندوق برداشت نمیشود بلکه از ورودی آن برداشت میشود یعنی قبل از ورود ما برمیداریم!!!(لازم به ذکر است که ظرف دو سال تحریم، دکتر احمدی نژاد مبلغ ۵۳ هزار میلیارد تومان در صندوق توسعه ملی پول واریز و پس انداز نموده بود)

یارانه را که قطع میکنند ، از صندوق توسعه و آینده کشور که خرج میکنند ، بودجه پارس جنوبی که قطع میشود و ادامه کار از شرکتهای ایرانی به انگلیس و فرانسه داده میشود تا سودش را بخورند و حالش را ببرند ، مسکن مهر که تعطیل شده است ، وامها که تعطیل شده است ، عوارض و مالیاتها که چند برابر شده و ...

پس این پولها چه میشود؟؟؟!!!

دکتر احمدی نژاد از کجا پول می آورد که همه این هزینه ها را میکرد و هیچ جا هم کم نمی آمد؟؟؟!!!

او گنج قارون داشت؟ یا جیب بعضیها نشتی دارد؟

آیا مذاکرات محرمانه با دشمن به این کسریها ارتباط دارد؟؟؟!!!

قضاوت با شما!

از وبلاگ آتش سوزان وطن پرستی    

sam104.blogfa.com 

  • خانم سخایی

ای اهل حرم میر و علمدار نیامد

چهارشنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۲، ۰۴:۳۶ ب.ظ
ای اهل حرم میر و علمدار نیامد

سقای حرم سید و سالار نیامد

هدف قیام ابا عبدالله علیه السلام

آنچه از مجاهدتها و ایثارهای امام حسین علیه السلام و یاران او به نمایش درآمد، همه برای این بود که انسانها کمال یابند، برای این بود که موانع رشد و هدایت بشر برداشته شود و راه نورانی خداپرستی، عشق و عدالت و ایثار به بشریت نشان داده شود. به همین دلیل، عاشورا و کربلا یک دانشگاه عظیم در همه اعصار و در برابر همه بشریت است؛ که معلمان آن آل الله هستند و مدرس اول آن حضرت حسین بن علی علیه السلاماست.

بشریت امروز و تشنگان توحید و عدالت توجه کنند که چرا امام حسین علیه السلام، که سرور آزادگان و پیشتاز عشق، محبت، علم، معرفت، صبر، مقاومت و اخلاص، پاکی، فتوت و جوانمردی است و سرآمد و امام و اسوه است، خود و خاندان خود را در معرض شهادت و اسارت قرار داد؟ در برابر ستم ستمگران، ظلم ظالمان، انحراف منحرفان، غصب غاصبان و ناهیان از معروف و آمران به منکر ایستاد و فداکاری کرد؟ علت روشن است. امام حسین علیه السلام و یارانش به شهادت رسیدند تا یگانه پرستی زنده بماند، تا انسانیت برقرار باشد، تا مهر و وفا پایدار بماند، تا عشق و محبت در بین انسانها باقی بماند. او شهید شد تا ارزشهای الهی و انسانی بماند، تا راه بماند.

از سوی دیگر، در این میدان بزرگ حاضر شد تا عمق خسارت افرادی را که در مسیر شیطان و خودخواهی قدم بر می دارند، و عمق ناپاکی و قساوت کسانی را که دل به عبودیت شیطان می سپارند و گام بر پایین ترین مرحله سقوط انسانی می گذارند، به تاریخ نشان دهد.

به همین دلیل است که حسین علیه السلام پرچمدار هدایت و سفینه نجات همه بشریت است؛ نه تنها آن روز بلکه امروز و فردا و فرداها، حسین علیه السلام پرچمدار و میدان دار است و تا ابد باقی خواهد ماند و زمانی که فرزند برومندش حضرت مهدی عجل الله بیاید، او نیز با پرچم «یالثارات الحسین» قیام خواهد کرد و عدالت و خداپرستی را همگانی می کند.

دکتر محمود احمدی نژاد

  • خانم سخایی

او، حکیم و علیم و قدیر است(4)

سه شنبه, ۷ آبان ۱۳۹۲، ۱۱:۱۵ ب.ظ

31- دست خداوند حکیم و قدیر، از آستین مستضعفین و امت امام، ظاهر شد و سیلی محکمی بر صورت خواص نواخت. چرا که خواص اولا ادعاهای نادرستی داشتند و می گفتند که ما دولت نهم و دهم را آورده ایم! و ثانیا می پنداشتند که می توانند بدون احمدی نژاد، حرکت انقلاب اسلامی را در قوه ی مجریه ، ادامه دهند!!

خواص، نا شکری و کفران نعمت کم نظیری انجام دادند و نتیجه ی انتخابات یازدهم، حاصل آن بود. آرزوی امام راحل و امام خامنه ای و مستضعفین، حاکمیت دولتی همچون دولت نهم و دهم بوده و هست؛ چنین آرزوی محقق شد، اما خواص کوته فکر متاسفانه با اشتباهات مکرر ، این مهم را با چالش های جدی مواجه کردند!

32- تنها راه ادامه ی حرکت دولت اسلامی و تکمیل آن، و همچنین تنها راه تحقق آرمان های انقلاب اسلامی، و تنها راه ادامه ی دولت دهم و شکست همیشگی امپراطوری احزاب لیبرال و سرمایه سالار، حضور مشائی و تایید او از سوی شورای نگهبان بود.

خواص متوهم شدند که می توانند بدون مشائی، راه را ادامه دهند! به هشدارهای امام امت و همچنین اشارات واضح احمدی نژاد ، توجهی نکردند و احمدی نژاد را احساسی قلمداد نمودند و بر او تاختند و او را مورد تمسخر قرار دادند!

مشائی را به گمان باطل خویش، تحقیر کردند ، اما خداوند، تحقیرشان کرده و خواهد کرد... مگر این که توبه کنند و تهمت ها و تخریب ها و تمسخر ها را جبران نمایند!!!

اگر توبه نکنند ، خداوند متعال توسط تکنوکرات ها ، خواص را خوار خواهد نمود....

خواص، به دنبال ادامه ی حرکت بدون احمدی نژاد و نسخه ی همانند او بودند، اما دریغ که چنین چیزی امکان نداشت؛ گزینه ی جایگزین شان، توان مقابله و مواجهه با احزاب را نداشت!!

33- تمام اتهامات موهومی  را که به دولت نهم و دهم و احمدی نژاد و مشائی وارد کردند، از اکنون به بعد، همه را واقعا خواهند دید!

دروغ گوئی، انحراف، تقلب، فریب، تدلیس سیتماتیک، وادادگی در سیاست خارجی، به پای امریکا و اروپا و انگلیس افتادن، مهدویت انحرافی، تغییر ولی ، رمالی و جادوگری و سحر، مشکلات اقتصادی پیچیده، تحریم های شدید تر، گرایش های لیبرال و سکولار در عرصه ی فرهنگ،توهین به علما و مراجع و قطع ارتباط با روحانیت و اسلام منهای روحانیت، در مقابل ولی فقیه ایستادن،بزرگترین خطر از صدر اسلام تا کنون، سوء مدیریت، فساد های سازماندهی شده و صدها مورد دیگر از این اتهامات واهی را خواص و خصوصا جبهه پایداری، به عینه خواهند دید تا به آنان ثابت شود که اشتباه کرده اند!

34- اکثر خواص، بدحجابی را مشکل اصلی جامعه ما قلمداد می کنند! برخی از این نگرانند که با حاکمیت دولت یازدهم، وضع حجاب بدتر می شود.

این ها نمی دانند که حاکمیت تکنوکرات ها یعنی چه!

این ها نمی دانند که ادامه ی راه هاشمی و خاتمی یعنی چه!

این ها نمی دانند دولت اسلامی یعنی چه!

این ها نمی دانند تفکرات لیبرال و سکولار یعنی چه!

این ها متحجرانی اند که اگر دولت تکنوکرات یازدهم، حجاب را با روش زمان دولت هاشمی (برخوردهای فیزیکی) سامانی ظاهری دهد، می گویند اسلام حاکم شده است!! و این دولت، دولت آرمانی است!!

این ها نمی دانند اقتصاد نئوکلاسیک یعنی چه!.....

35- اگر دولت دهم، ادامه می یافت، آثار اقتصادی آن عبارت بود از ادامه ی طرح تحول اقتصادی که اصلی ترین راه حل مشکلات اقتصادی 150 سال گذشته ی کشور ماست! و بیمه شدن  و امنیت اقتصاد ملی در برابر تزلزل اقتصاد جهانی؛

آثار فرهنگی – اجتماعی آن عبارت بود از بسط تفکرات عرفانی امام خمینی در میان ملت و ایجاد انسجام ایمانی بیشتر از گذشته در جامعه و عمیق تر شدن رابطه ولائی مردم – مردم و امام – امت و ظهور ابتدای جامعه ی توحیدی؛

آثار سیاسی آن عبارت بود از شکست سنگین احزاب نیمه جان ماکیاولیستی و محو آن ها از صحنه ی سیاسی کشور و محکم تر شدن نظام سیاسی امام – امت؛

آثار سیاسی منطقه ای آن عبارت بود از انسجام  بیشترو وحدت سیاسی  امت اسلامی علیه دست های استکبار جهانی درمنطقه،

و سقوط دیگر دست نشانده های استکبار در منطقه ی اسلامی؛

آثار فرهنگی منطقه ای آن عبارت بود از عمیق تر شدن پیوند عقیدتی – قلبی امت اسلامی و ظهور ابتدای تمدن اسلامی؛

آثار سیاسی- فرهنگی  جهانی آن عبارت بود از نزدیک تر شدن فرهنگ ها و ادیان  مختلف به همدیگر برای تعامل بیشتر و تقویت گفتمان مهدویت در عرصه ی جهانی و محکم تر شدن پیوند مستضعفین جهان علیه استکبار جهانی؛ انزوای بیش از پیش دولت امریکا و انگلیس؛

آثار اقتصادی جهانی آن عبارت بود از فروپاشی کامل نظام اقتصادی لیبرال و صهیونیستی حاکم بر جهان و ارائه ی جایگزین مناسب و انسانی برای آن؛

36- برخی از آثار و تبعات حذف گفتمان حکمت و تفکر معنوی و حاکم شدن امپراطوری نیمه جان احزاب ماکیاولیستی  در حوزه های مختلف عبارتند از:

کند شدن حرکت رو به رشد انقلاب اسلامی در ارکان حکومت و جامعه،

با چابلش جدی مواجه شدن نهضت علمی خصوصا تحول در علوم انسانی؛

شروع دوباره ی نفوذ و بسط سکولاریزم در بدنه ی نظام اسلامی؛خصوصا در نظام آموزشی و تعلیم و تربیت؛

تمدید عمر احزاب سیاست باز و ریزش آراء در انتخابات که شاهد آن بودیم؛

ایجاد تفرقه و انشقاق در صفوف ملت با فعالیت های حزبی؛

لطمه های جدی بر طرح تحول اقتصادی؛

تمدید عمر دست نشانده های استکبار در منطقه ی اسلامی؛

با چالش مواجه شدن حلقه ی مقاومت در منطقه ی اسلامی؛

عدم حمایت جدی از مستضعفین جهان و نزدیک شدن به قدرت های جهان خوار همراه با ذلت؛

والسلام

علیرضا نهری. 8/7/1392

  • خانم سخایی

او، حکیم و علیم و قدیر است(3)

دوشنبه, ۶ آبان ۱۳۹۲، ۱۱:۱۴ ب.ظ

26- می گویند احمدی نژاد ، نباید نظریه پردازی می کرد و در باب آرمانهای انقلاب اسلامی و مهدویت و ... سخن می راند! می گوئیم کتب شهید چمران را منتشر نکنید؛ چرا که ایشان مدرک الهیات نداشت ولی در باب معارف الهی و انقلاب اسلامی و مهدویت و توحید و عدالت سخن کرده است!!

وصی نامه شهدا و صوت و تصویر، هر چه از شهدا هست، همه را نابود کنید! چرا که آنها در باب مسائلی سخن گفته اند و نوشته اند که مدرک تحصیلی مربوطه را نداشته اند!!

کتاب های شهید چمران را نابود کنید؛چرا که او مدرک تحصیلی اش، فیزیک هسته ای بوده و ربطی به کتابهایش ندارد!!

این افراد، انقلاب اسلامی و معجزاتش را نمی شناسند؛ نمی دانند و نمی فهمند و نمی چشند که انقلاب با قلب انسانهای مستعد چه می کند و در درون آنها چه غوغایی بر پا می نماید!قلبی که ظرف ظهور نورحقایق انقلاب اسلامی است را می خواهند خاموش کنند!

راستی، احمدی نژاد مگر حرف جدیدی گفته  است که می گویند نظریه پردازی کرده؟!! او سخنان و اندیشه های امام خمینی را بازگو کرد؛ همان اندیشه هایی که احزاب در پی نابودی آنها هستند و بوده اند!!

دیگر آنکه چند تن از کسانی که در باب نوع مدیریت دولت نهم و دهم نظر دادند و انتقادات آنچنانی نمودند، تخصص در علم مدیریت داشتند؟! خیلی از این افراد ، طبق منطق خودشان، حق ورود به این مباحث را نداشته اند؛ چرا که مدرک تحصیلی شان ربطی به مدیریت نداشته است!!

27- مشائی، اندیشه های امام خمینی را در موضوعات مختلف مطرح کرد؛ هجمه های سنگینی به او شد! مساله چیست؟!

یا نمی دانند اندیشه های آرمانی و توحیدی  امام خمینی چیست؛  که اگر چنین باشد، بسیار مایه تاسف است؛ خواصی که دم از امام خمینی می زنند، اما اندیشه های ایشان را نمی شناسند!!این خطر بزرگی برای انقلاب اسلامی است؛ این نشان دهنده ی این است که اندیشه های ناب امام خمینی که عین اسلام ناب است، چقدر محجور است؛ آن هم در میان خواص و مدعیان پیرو  امام!!

این ها همان جاهلان متنسک اند که کمر پیامبر اکرم را شکسته اند!

و یا اینکه دانسته مخالفت کرده اند؛ در چنین صورتی آنها با مشائی ، مشکلی ندارند، بلکه با مراد او دشمنند!!

این ها با امام خمینی مخالف اند و همواره طی 34 سال گذشته در صدد بوده اند که تفکرات توحیدی ایشان را محو نمایند!این ها همان عالمان متهتک اند که کمر رسول الله را شکسته اند!!

28- آنهایی که گفتند و نوشتند مشائی اومانیست است، نه انسان را شناخته اند، و نه اومانیزم را! نه انقلاب اسلامی را شناخته اند و نه تمدن و تفکر غربی را!

کرامت انسان را نشناخته اند؛ هرکس بگوید انسان، او را اومانیست قلمداد می کنند؛ بیایند و ببینند و بخوانند که امام خمینی در مورد انسان چه بیانات رسا و عجیبی دارد و امام خامنه ای در مورد انسان چه بیانات شیوائی!

آنها نمی دانند اومانیزم ، انسان محوری و مذهب اصالت بشر است، اما هر انسان محوری ای، اومانیزم نیست! اسلام هم انسان محوری دارد؛ آنها نمی دانند که «انسانی»، همان «اسلامی» است و اومانیزم در اصل «انسانی» نیست! بیداری انسانی، عین بیداری اسلامی است!

راستی مگر اسلام غیر از انسانیت است؟ و مگر اسلام عین انسانیت نیست؟!مگر نه این است که اسلام عین فطرت انسانی است!!؟

آنهایی که می گویند احمدی نژاد با مطرح نمودن «بیداری انسانی»، در مقابل «بیداری اسلامی» مطرح شده توسط امام خامنه ای ، ایستاده است، بسیار کوته فکرند. چرا که بیداری اسلامی، بیداری انسانی است. انسانها با اسلام ناب بیدار می شوند و چون اسلام ناب محمدی(ص)، عین فطرت انسانی است، و جهان اسلام به بیداری ملت ما، بیدار گشته اند، و به آن نزدیکترند، بیداری اسلامی گفته می شود؛ اما غیر مسلمانان، بیداری شان درجه ای پائین تر، اما از همان سنخ است و بیداری انسانی نامیده میشود.

ملت هایی که اسلام را نپذیرفته اند را نمی شود با خطاب بیداری اسلامی، مورد خطاب  قرار داد و با آنان سخن کرد! باید با زبان خودشان با آنان سخن گفت و دایره ی جذب آنها را نباید تنگ نمود.البته این بدان معنا نیست که ما برای جذب ملت ها به  سمت اسلام و انقلاب اسلامی، ازاصول اسلامی عقب نشینی کنیم؛ و نه  به بهانه ی اینکه آنها مسلمان نیستند، بیداری شان را در ذیل بیداری اسلامی قرار ندهیم. آنها که چنین می گویند، اعتقاد دارند که بهشت مخصوص خودشان است و بس!!

29-   اینکه احمدی نژاد ، خود و دولت را در اختیار خواص قرار نداد، چند علت دارد.

یکی اینکه آنها مدعی بودند که دولت را آورده اند و با این ادعا، زحمات مستضعفین را نادیده انگاشته و خود را صاحب دولت نهم و دهم می پنداشتند. اگر احمدی نژاد به این خواص بها می داد و گوش به فرمانشان می شد، حق مستضعفین ضایع می گشت! پس این رفتار  و تصمیم احمدی نژاد، بسیار دقیق و حکیمانه و شرعی بوده است .او مجاز به این نبود که خود و دولت را در اختیار خواص قرار دهد. او وام دار ملت بود و تنها مردم برایش مهم بوده و هستند.

دیگر آنکه این خواص ، آنقدر ضعیف اند که توان مبارزه با امپراطوری احزاب را نداشته و ندارند و اگر دولت برای آنها اهمیت قائل می شد، و اگر قرار بود به دنبال طرح ها و نقشه های بی فایده ی آنان باشد و به اولویت های آنان بپردازد، اولا عمر دولت نهم به 8 سال نمی رسید؛ ثانیا همه ی فرصت ها از دست می رفت.

احمدی نژاد با هوشیاری تمام، تمام وقت دولت را صرف خدمت رسانی به مردم و کشور  و همچنین  نشر معارف انقلاب اسلامی در نظر و عمل نمود و چنان طراحی و عمل کرد که سال 96 آثار آن هویدا خواهد شد. احمدی نژاد به هیاهوی هیچ کس و هیچ حزب و گروهی بها نداد و حتی حاضر نشد وقت برای پاسخ به تهمت ها قرار دهد! چنان کار کرد که دولت های بعدی جز دوندگی و کار کردن در همان راستا ، کار دیگری نتوانند انجام دهند. این چیزی است که خواص پر حرف و پر مدعا، نمی فهمند و مدام می گویند چرا دولت نهم و دهم به ما بها نمیداد؟!!

ببینید! چقدر بی اخلاص و کوته فکر و پرمدعا یند و چقدر منیت دارند!

تنها راه شکست امپراطوری احزاب به دست احمدی نژاد همین بود که به انجام رساند.

اکنون تا سال 96، احمدی نژاد است که با احزاب می جنگد، خواص زمین گیر شده اند و کار از دستان شان به کلی خارج است و در مقابل جریان احزاب حاکم، شکست خورده هستند.

امام امت و مالک اشتر و یاران جوان شان و مستضعفین، در صفی واحد،«کانهم بنیان مرصوص» در مقابل امپراطوری احزاب ، در حال نبردی بی امان هستند.

30- اگر خواص کوته فکر به احمدی نژاد مجال می دادند و مشائی وارد صحنه ی انتخابات می شد، دیگر روز مرگ احزاب فرا می رسید و بزرگترین مانع  پیشرفت انقلاب اسلامی در داخل، رفع می گشت !

احمدی نژاد با هوشیاری تمام، حجت را بر همه ی خواص تمام کرد و مشائی را به طور علنی معرفی نمود و همچنین پس از رد صلاحیت ایشان،  از هیچ کاندیدایی حمایت نکرد و علنا اعلام داشت که دولت هیچ کاندیدایی در انتخابات ندارد؛ این امر باعث حفظ گفتمان امام و انقلاب اسلامی  شد!

برخی موجهین از خواص گفتند و نوشتند که احمدی نژاد حکیمانه عمل می کند الا در مورد مشائی که احساسی عمل می نماید!!!!!

آخر اگر او حکیم است، پس کار احساسی چه معنایی برای انسان حکیم دارد؟ انسان حکیم، در مقام حکمت است نه اینکه در فکر کار حکیمانه باشد و بخواهد با فکر کردن صرف، کار حکیمانه انجام دهد؛ انسان حکیم قلبش حکیم است!

18/6/1392 – علیرضا نهری

 

  • خانم سخایی

او، حکیم و علیم و قدیر است(2)

دوشنبه, ۶ آبان ۱۳۹۲، ۱۱:۱۳ ب.ظ

21- تشخیص شورای نگهبان، در تایید و رد نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، حکیمانه  نبود و در تراز اکنون انقلاب اسلامی نیز!

 زیرا قرار نیست این رکن از نظام اسلامی، به جای مردم تصمیم بگیرد. بلکه قرار است کسانی را که صلاحیت بدست گرفتن زمام قوه ی مجریه و یا ورود به حوزه ی تقنین و یا شوراهای شهر را دارند، مشخص شوند.

قرار بود همه ی سلیقه ها ، وارد شوند؛ البته معنای این کلام این نیست که هر کس و ناکسی وارد شود و تایید گردد. اما سئوال این است که آیا تکنوکراتها در نظام اسلامی ، صلاحیت بدست گرفتن زمام مدیریت کشور را دارند؟! اصلا ما برای چه اهدافی انقلاب کردیم؟! و اساسا سکولارها و تکنوکراتها چه جایگاه و مقامی در پیشبرد اهداف و تحقق آرمانهای انقلاب اسلامی دارند؟! مگر روحانی علنا اعلام نکرد که ما راه دولت های توسعه ی اقتصادی و توسعه ی سیاسی را دنبال خواهیم کرد؟! مگر امام خامنه ای بارها و بارها تاکید نفرموده بودند که تفکر حاکم بر دولت های غرب گرا، اسلامی نیست و ما را به اهداف انقلاب اسلامی نمی رساند؟!

مگر نه این است که آنها اصلا اعتقادی به تحقق آرمانهای انقلاب اسلامی ندارند و همواره اعتراف به این مهم کرده اند؟! راستی شورای نگهبان چه پاسخی برای این سئوالات دارد؟!

22- می گویند مشائی، منحرف است. این ادعایی است که باید اثبات شود؛ و می گویند علت رد صلاحیت او نیز همین  مساله بوده است؛ می گوئیم بیائید به طور دقیق و شفاف، بررسی کنید و انحرافات این نوع تفکر را نشان دهید که همگان آگاه شوند! البته نه به صورت یک طرفه! بلکه به صورت گفتگو و مناظره ی دو طرفه ، میان مشائی و   کسانی که مدعی وجود انحراف اند. ملاک تشخیص هم ، اندیشه های امام خمینی است که خواص همواره از آن دم میزنند.

مردم اینقدر حق دارند که بدانند چرا به کاندیدای مورد نظر دولت دهم، می گویند منحرف!

این نکته باید تذکر داده شود که فقه اصطلاحی با عرفان و معرفت و با فلسفه و کلام، در یک سطح نیستند که با هم،همآوردی کنند و قرار هم نیست که چنین باشد. هر کدام جایگاه و مقامی در معارف اسلامی دارند و ماموریتی خاص.

به عنوان نمونه نمی توان با علم فقه، تفکرات فلسفی را رد یا تایید کرد.

پس لازم است اگر گفته می شود تفکرات مشائی، گرایش به تصوف و عرفان دارد و یا اینکه او یک اومانیست است!، کسانی که اهل فن هستند، وظیفه دارند برای روشن شدن مساله، وراد میدان شده و موضوع را بررسی کرده و اطراف قضیه را روشن کنند تا ابهامی نماند و نفاق نتواند از آب گل آلود ماهی بگیرد.

شاید گفته شود که مشائی که تخصص در عرفان(مدرک تحصیلی) ندارد که چنین مواضعی داشته و نباید میداشت! می گوئیم او حرف جدیدی نزده و فقط تفکراتش را بیان کرده است. هر دولتی و هر مسئول حکومتی، اعتقاداتی دارد و ما که ملتی انقلابی هستیم و به دنبال تشکیل دولت اسلامی و به دنبال تحقق شریعت اسلام در همه ی زندگی می باشیم، لابد و حتما باید مسئولین حکومتی ما اعتقادات خالص اسلامی داشته باشند. اگر اعتقادات آنها در ابهام باشد و درست بیان نشود و تبیین نگردد  و شفاف نباشد، مردم چگونه می توانند اطمینان کنند و زمام اداره ی جامعه و کشور را به دست چنین افرادی بسپارند؟!

اعتراض به احمدی نژاد و مشائی ، به این علت که چرا نظریه پردازی کرده اند، بی وجه  و غلط است. ایشان نظریه پردازی نکرده اند، بلکه مبانی اعتقادی دولت اسلامی را مطرح کرده اند که مبتنی بر اندیشه های امام خمینی و امام خامنه ای است و مساله ی جدیدی نبوده و حتی از ملزومات حرکت دولت بوده است. عقایدی است که طی 16 سال پس از پایان جنگ تحمیلی ، به حجاب امپراطوری احزاب رفته بود!

جالب است بدانیم که خود سیاسیون و رجال حزبی و اکثر این افراد ، برای توجیه اینکه حزب و تشکیلات حزبی لازم است و مشکل احمدی نژاد و دولت نهم و دهم این بود که آنها شناسنامه ی حزبی نداشتند و مورد تایید احزاب نبودند ، همین ارائه ی تفکرات است. آنها می گویند که مسئولین باید حزبی باشند تا اعتقادات شان مشخص باشد!!

حال که احمدی نژاد ، مبانی تفکری دولت نهم و دهم را شفاف اعلام کرده، معترض اند که چرا چنین حرف هایی می زنی ؟! تو فقط باید اجراکننده ی قوانین باشی!!!

باید دانست که غفلت از مبانی تفکری دولت ها، جدی ترین آسیب ها را تا بحال به کشور وارد کرده است.

23- آیا علما و بزرگان ، اندیشمندان و نخبگان، میدانند تکنوکرات ها چه کسانی اند؟! و چه عقایدی دارند و چه اهدافی و چه روشهایی را دنبال می کنند؟!

به طور خلاصه باید گفت: تکنوکرذاتها، ذاتا با انقلاب اسلامی و آرمانهایش مخالفند و نه تنها مخالف، بلکه در عمل و نظر تلاش می کنند زمام کشور بدستشان باشد و انقلاب اسلامی را از ریل اصلی خارج کرده و زمین گیر کنند.

توسعه، که از لوازم ذاتی بسط مدرنیته می باشد ، از اصلی ترین اهداف تکنوکراتهاست! شورای نگهبان و علما و بزرگان آیا متوجه هستند که از چه کسانی حمایت میکنند و میدان به چه کسانی میدهند؟! ما انقلاب نکرده ایم که مدرن شویم! ما برای گشایش راهی جدید برای زندگی بشر به سوی ظهور نور و ایجاد حیات طیبه ، قیام کرده ایم. قیام لله با روشهای اسلامی محقق می شود، نه با بسط مدرنیته و توسعه ی مورد تایید مجامع بین المللی!!

اگر میخواستیم مدرن و غربی شویم، رژیم پهلوی که می خواست چنین کند و دیگر نیازی به انقلاب اسلامی نداشتیم!

آیا بزرگان ما به هوشند ؟!

مساله ، اختلاف سلیقه نیست؛ بلکه دو راه متفاوت است و دعوا و منازعه ی امام – امت با احزاب سیاست باز، همین است!!

24- باز گرداندن سازمان امریکایی مدیریت و برنامه ریزی، که همه ی احزاب سیست باز موافق آنند، حرکتی ارتجاعی رو به غربی شدن و رو به سکولاریزاسیون نظام اسلامی است.

آقایان خواص، آیا میدانند این سازمان چیست و چه ماهیتی دارد و چه اهدافی را در کشور ما دنبال می کرده است؟! و اینکه چرا دولت نهم ، آن را حذف و به جای آن، نهاد جدیدی تاسیس نمود؟!

حدود 200 نماینده مجلس به اصطلاح اصولگرا، رای به بازگرداندن این سازمان داده اند که جای بسی سئوال و تامل دارد. تشکیل دولت اسلامی که از مهم ترین مراحل تحقق آرمانهای اسلامی ماست، با تحول در ساختارهای اداری و تغییرات مرحله به مرحله در نظام مدیریت کل کشور، و اسلامی کردن منش ها و روش های مدیریتی ، شروع میشود و به نتیجه میرسد.

احزاب و رجال سیاسی مخالف دولت نهم و دهم، همواره اینطور القا کرده اند که سازمان مدیریت و برنامه ریزی بدون دلیل و با بی برنامگی حذف شده و دولت بنا دارد بدون برنامه ریزی، کشور را اداره کند!!

نمی گویند که به جای آن، در نهاد ریاست جمهوری، معاونت نظارت وبرنامه ریزی راهبردی، تاسیس شده است!

صدا و سیما نیز برای توجیه احیای مجدد این سازمان ذاتا آمریکائی، به مردم چنین القا می کند که کشور نیاز به برنامه ریزی در کارها دارد و این سازمان باید بازگردانده شود. از مردم می پرسند آیا شما موافق احیای این سازمان هستید؟ واضح است که پاسخ مردم مثبت است.

می گوئیم اگر واقعا صداقت دارید، ماهیت امریکایی و اهداف ضد اسلامی سازمان مدیریت و برنامه ریزی و معضلات وجود آن را به مردم بگوئید، آنگاه از آنان نظرخواهی کنید. خواهید دید که مردم چه پاسخ محکمی خواهند داد.

راستی، مگر امام خامنه ای هشدار ندادند که ما حق عقب گرد و پس رفت نداریم؟

25- امپراطوری احزاب، با ترفندهای خاصی ، توانستند به قوه ی مجریه بازگردند. کوته فکری و اشتباهات بزرگ اکثر خواص اهل حق و همچنین عملکرد خاص نفوذی ها، باعث وقوع چنین فاجعه ای شد.

اکنون، می گویند دولت یازدهم دولتی فراجناحی است! فراجناحی به چه معناست؟ ارکان قوه مجریه در دستان تکنوکرارتها و حزب ذاتا تکنوکرات و سکولار کارگزاران است؛ جریان چپ هم ظاهرا در دولت جایگاه چندانی ندارند. روحانی گفت که مرزبندی ای به نام احزاب ، موضوعیت ندارد ؛ دوستان! چه هدفی را دارند دنبال می کنند؟!

باید هوشیار باشیم....

والسلام. علیرضا نهری.

3/6/1392 

  • خانم سخایی

او، حکیم و علیم و قدیر است(1)

دوشنبه, ۶ آبان ۱۳۹۲، ۱۰:۲۹ ب.ظ

هوالبصیر

1- اگر «عمار» داشتیم، «أین عمار» از سوی امام خامنه ای نداشتیم! پس چون «أین عمار» داشتیم، نتیجه می گیریم که «عمار» نداشتیم.

 2- وقتی عمار نداشته باشیم، مالک اشتر نمی تواند ماموریت اش را به انجام رساند؛ چرا که عمار وظیفه اش تبیین حقایق و مقابله با شبهات است و افشای جریان نفاق؛ مالک ماموریت اش مقابله و مواجهه ی عملی با جریان نفاق. زمانی که عمار به شهادت رسید، مالک زمین گیر شد و و قتی مالک به شهادت رسید، امام(ع) زمین گیر شد و نهایتا جریان نفاق توسط جریان خوارج، امام را به شهادت رسانید.

 3- کسانی مدعی بودند که دولت نهم و دهم را آنها آورده اند! می پرسیم اگر میتوانستید دولت بیاورید، پس چرا نتوانستید دولت یازدهم را آنچنان که می خواستید بیاورید؟!

 4- جبهه پایداری، مدعی است که عملکرد دولت دهم باعث شد که کاندیدای مورد نظرشان، رای نیاورد و مورد اقبال عمومی قرار نگیرد و گفتمان انقلاب اسلامی با شکست مواجه شود. می گوئیم اگر چنین ادعایی، درست باشد – که نیست – مگر کاندیدای مورد حمایت شما از دولت دهم و احمدی نژاد، اعلان برائت نکرد؟! و مگر شما طی 4 سال از 88 تا 92 دولت دهم را مورد انواع هجمه ها قرار ندادید؟! پس قاعدتا باید مورد اقبال و پذیرش از سوی مردم قرار می گرفتید. اما چنین نشد و این مهم نشان دهنده ی آن است که جبهه پایداری و کاندیدای مورد حمایت شان، با تخریب دولت دهم و احمدی نژاد و مشائی، منفور مردم واقع شد.

 5- جبهه پایداری، مدعی بود که دارای پایگاه اجتماعی قوی ای است؛ این یک توهم بوده و هست! چرا که اگر چنین ادعایی درست باشد، چرا مردم اصلا به هیاهو و فریادهای شما وقعی ننهادند و کاندیدای مورد حمایت شما را نپذیرفتند؟!

 6- مشکلات اقتصادی یک سال آخر دولت دهم، علت مهمی داشت که متاسفانه از سوی خواص، نادیده گرفته شد و اینچنین عنوان کردند که دولت ، حل مسائل اقتصادی را رها کرده و به فرعیات پرداخته است! آیا پیوند مافیای سیاسی و مافیای اقتصادی را در یک سال پایانی دولت دهم خصوصا در بحبوحه ی انتخابات 92 ، شاهد نبودید؟!! به محض ثبت نام هاشمی رفسنجانی، قیمت سکه و ارز افت داشت؛ چه دلیل علمی و متقنی می توانست داشته باشد؟! این اتفاق، نشان دهنده ی آن بود که فشارهای اقتصادی سال پایانی دولت دهم، برنامه ریزی شده و سازماندهی شده از سوی امپریالیزم احزاب و سرمایه داران زالو صفت هم پیمانشان برای تخریب دولت و مشروعیت زدائی از آن بوده است.

 7- شورای نگهبان اشتباه بزرگی انجام داد و کاندیدای مورد نظر مردم و دولت را و همچنین هاشمی رفسنجانی را رد صلاحیت کرد. این تصمیم نادرست، باعث شد اولا حرکت گفتمان انقلاب اسلامی در قوه ی مجریه منقطع شود و ثانیا امپراطوری احزاب، عمرشان تمدید گردد! اگر مشائی تایید می شد، قطعا رئیس جمهور بود و اگر رفسنجانی تایید می شد، قطعا بدست مردم دفع می گردید و از صحنه ی سیاسی کشور محو می شد. امام خامنه ای، فبل از انتخابات و ثبت نام کاندیداها، به شورای نگهبان به طور ضمنی فرمودند که همه ی سلیقه ها وارد شوند، اما این خواسته ی حکیمانه ی ایشان، توسط شورای نگهبان، محقق نشد.

 8- خواص مدعی اند که به تکلیف شان عمل کرده اند! می گوئیم اولا شما به اجتهاد خویش در مقابل نص ولایت عمل کردید، ثانیا عمل به تکلیف، بعد از شناخت و فهم تکلیف صورت می گیرد.آخر ، آیا تکلیفی که شما را با امپراطوری احزاب و همچنین با استکبار جهانی و رژیم صهیونیستی ، همراه و همنوا کند، محل تردید نیست؟!همه با هم دولت دهم را مورد هجمه قرار دادید! کمی دقت و دوری از تعصبات باطل، کافی بود تا بفهمید که آب به آسیاب دشمن بیرونی و نفاق درونی می ریزید و سریعا باید از آن حذر کنید!

 9- آمدن جلیلی به صحنه ی انتخابات، خانه ای از جدول طراحی شده ی امپراطوری احزاب بود که ایشان نادانسته و خالصانه! آن را تکمیل کرد.این موضوعی است که باید مورد بررسی دقیق قرار گیرد. حذف مشائی، ورود هاشمی به صحنه ی انتخابات در آخرین لحظات به خاطر حذف مشائی، تایید برخی افراد بی صلاحیت؛ و ورود غیر منتظره ی جلیلی و تایید او که فاقد توان اجرایی بود؛ این موارد جای بسی تامل دارد.

 10- نقش اشعث ها، از 88 تا 92 باید مورد تامل باشد. بدون این افراد و برخی ارگانهای همنوا با آنها، امپراطوری احزاب کاری نمی توانست از پیش ببرد ، چرا که مالک به چند قدمی خیمه آنان برای نابودی کاملشان رسیده بود.اما مکر احزاب، همراه با نقش اشعث ها، پس از 1400 سال دوباره خواص را فریب داد!!

11- حاصل عملکرد خواص به همراه شورای نگهبان، حاکمیت دوباره ی احزاب سیاست باز و قدرت طلب بر قوه ی مجریه است؛ حال، امام امت را میان تکنوکراتها ، تنها رها کرده اند و با سخت روئی کامل و با بی تفاوتی تمام، اعلام میدارند که ما به تکلیفمان عمل کرده ایم!! زهی خیال باطل.

 12- امام امت ، مدتی قبل از انتخابات، اعلام داشتند که ما حق نداریم به عقب برگردیم؛ همین اصل اساسی ، برای تشخیص درست از سوی خواص و شورای نگهبان، کافی بود؛ متاسفانه زمام کار بدست کسانی افتاد که انقلاب اسلامی را از ریل اصلی خود، خارج کرده بودند.

13- قالیباف، رضایی و ولایتی، به نفع جریان هاشمی رفسنجانی، وارد صحنه ی انتخابات شدند و باعث شدند رای در جبهه اصولگرایان، تقسیم شود. جالب است که هاشمی رفسنجانی، از ولایتی هم حمایت کرد و حمایت رسمی را از روحانی به عمل آورد؛ چرا که معتقد بود او رای آور است! قالیباف هم که تکنوکرات توحیدی است(یخ داغ!!) و هم فکر رفسنجانی و امپراطوری احزاب؛ پس خطری برای آنان نداشت؛ حداد عادل هم که همپیمان قالیباف و ولایتی بود؛ جلیلی هم که برای رعایت مسائل اخلاقی!! در مقابل هجمه های بی امان عارف و رضائی و روحانی، حرفی برای گفتن نداشت. او می خواست اسوه ی اخلاق باشد. نمی دانست که دفاع جانانه از دولت دهم و گفتمان حاکم بر آن، عین اخلاق است!اگر مانند مناظره های 88 احمدی نژاد، وارد میدان نبرد با امپراطوری احزاب میشد و در مرز تحجر حرکت نمی کرد، مورد پشتیبانی کم نظیر مردم قرار می گرفت. اما او کسی نبود و نیست که بتواند مانند احمدی نژاد، بصیر و هوشمند و شجاع باشد! اگر او رئیس جمهور می شد، به هیچ وجه نمی توانست با امپراطوری احزاب و زیاده خواهی های آنان ، مبارزه کند!

 14- جلیلی و جبهه پایداری، خود را پیروز میدان و کار را تمام شده تلقی می کردند؛ جلیلی با یک اشتباه بزرگ در تحلیل مسائل، چنین می اندیشید که دوران فتنه گذشته و جریان انحراف حذف شده و دوران مبارزه با تردید!! شروع شده است. البته ایشان درست و شفاف توضیح ندادند که منظورشان از تردید چیست؟! او، مواجهه با کشورهای غربی بر سر پرونده ی هسته ای را به «رسیدن به پشت خیمه های دشمن» تعبیر میکرد و می گفت که نباید باعث شویم مالک (جلیلی!!!!!) مجبور شود برگردد. می گوییم: مالک به خیمه های رومیان نرسیده بود؛ خیمه هایی که مالک اشتر به چند قدمی آنها رسیده و در شرف نابودی کامل بود،خیمه های معاویه و خیمه ی نفاق جبهه ی درونی بود! پس شما جایگاه تان در شورای امنیت ملی، جایگاه مالک اشتر نبود.

 15- یامین پور، پس از اعلام نتایج انتخابات، شماتت حزب الله را بخاطر شکست اش، خیانت خواند و گفت که ما از صحنه ی احد بازگشته ایم! این نیز از نمونه ی اشتباهات بزرگ خواص است! چرا که «احد» صحنه ی مبارزه با مشرکین و کفار بود.صحنه ی انتخابات 92، جلوه ای از صفین بود که هنوز ادامه دارد و باید اشاره کنیم که ما از سال 68 تا کنون در مسائل داخلی، در موقعیت صفین و نهروان و جمل و خندق هستیم و در صحنه ی خارجی،از 68 تا 84، احد و از 84 تا 92 در موقعیت بدر و خیبر بوده ایم.

 16- مردم به خاطر حذف کاندیدای اصلی، سرگردان شدند و مانند سال 76، برای فرار از تحجر، به جبهه ی مقابل آن رای دادند؛ وگرنه رای مردم به روحانی، رای به تفکرش نبود. این مهم از اکنون، مشهود است.

 17- رای به روحانی، «نه» به احمدی نزاد نبود، چرا که نماینده ی احمدی نژاد در صحنه نبود که توسط مردم حذف شود. زمانی چنین ادعایی صحیح است که مشائی در صحنه باشد و در مقابل او، روحانی از سوی مردم انتخاب شود.

 18- نفاق را از همراهی با دشمن میتوان شناخت. شبکه ی صهیونیزم جهانی و عوامل آنها در خارج، 8 سال مدام دولت نهم و دهم را مورد هجمه قرار دادند. امپراطوری احزاب نیز بی وقفه در اوج بی تقوایی، دولت نهم و دهم را مورد حمله های ناجوانمردانه قرار دادند. جنگ با دولت نهم و دهم، جنگ احزاب بود . تعجب ما از خواص اهل حق است که چرا با این دو جبهه ی همفکر، همراه شدند؟!!

19- این که گفته شود حکمت خدا بود که نتیجه ی انتخابات این چنین شد، باید مورد دقت قرار گیرد. مثل اینکه خوشحال باشیم و بگوییم خوب شد امام حسین به شهادت رسید تا اسلام حفظ شود!! دقت کنید: در اصل نباید کار به جائی می رسید که امام حسین به شهادت برسند؛ اما اشتباهات بزرگ خواص اهل حق، باعث شد کربلا بوجود آید، اما خداوند متعال، چنین اتفاق دهشتناکی را با حکمت خود، به نفع جبهه ی حق تمام نمود. در اصل نباید زمام قوه ی مجریه بدست تکنوکراتها می افتاد و ما مجاز به عقب گرد نبودیم؛ اما اشتباهات بزرگ خواص اهل حق، باعث وقوع چنین حادثه ای شد و خداوند متعال مطمئنا این وضعیت را به نفع جبهه توحیدی انقلاب اسلامی تمام خواهد کرد.اما بدانیم که اولا این نباید باعث شود خواص اشتباه کار، فکر کنند که درست عمل کرده اند و به قول خودشان به تکلیفشان!! عمل نموده اند؛ ثانیا تاوان سنگینی ، جامعه و کشور خواهد داد. همانطور که پس از عاشورا، جامعه مسلمین تاوانها داد!!

20- جبهه ی احمدی نژاد که متشکل از قشرهای مختلف مردم است، امروز ، درجه ی خلوص اش، بیشتر از سال 84 شده و آبدیده تر شده است. آینده ی کشور و منطقه و جهان، در دستان این جبهه است و توسط آنها رقم خواهد خورد. لازم است این خلوص حفظ شود و ادامه یابد. البته به همه ی فعالان این جبهه ، توصیه می کنیم: «در کنار تحلیل مسائل سیاسی روز، به مبانی تفکری جبهه ی توحیدی انقلاب اسلامی بیش از گذشته بپردازند و برای ادامه ی این نهضت بزرگ علمی و فرهنگی، جهت تحقق دولت اسلامی و همچنین تحول در علوم انسانی ، با تمام قوا، مجاهدت نمایند.» دیگر آنکه: «همه ی ابعاد تفکر امام خمینی کبیر، خصوصا بعد عرفانی آن را به طور کامل و مداوم، تبیین نمایند.» والسلام/ علیرضا نهری- 27/5/1392


  • خانم سخایی
دولت بهار – احمد شریعت/ به یاد می‌آورم که در سال‌های 86 یا 87، یعنی قبل از اجرای هدفمندی یارانه‌ها، هنگامی که از وسایل نقلیه عمومی استفاده می‌کردم، صحبت‌های زیادی درباره "سهم مردم از نفت چیه؟ سهم هر ایرانی از نفت اینقدر است! معلوم نیست دارند با پول نفت چکار می‌کنند و..." را خیلی زیاد می‌شنیدم. البته آن روزگار و تحت القائات و تخریب رسانه‌های باندهای چپ و راست علیه دولت نهم، مردم نسبت به چنین مسائلی حساس‌تر شده بودند، ولی نمی‌توان واقعیت را کتمان کرد که مردم همیشه خود را در ثروت‌های ملی سهیم می‌دانسته‌اند و البته در این مورد درست هم می‌گویند. هر گاه صحبت از منابع می‌شود، همگان می‌گویند ایران کشوری ثروتمند و سرشاراز منابع طبیعی است، و طبیعتا اگر به احساسِ گرفتنِ حقِ ایرانیان از ثروت ملی دامن زده شود، آن سوال‌ها بیشتر و بیشتر مطرح می‌شوند.

آن زمان گذشت و احمدی نژاد توانست فاز اول هدفمندی یارانه‌ها را با جلوگیری از دخالت مخرب دیگران به صورت کاملا موفق به پایان برساند. با اجرای موفق مرحله اول در سال‌های اولیه، توده مردمی که برای اولین بار با "دریافت سهمشان از منابع ملی" روبرو شده بودند، تجربه جدیدی پیدا کردند. آن‌ها دیدند که می‌توان حقشان را از ثروت ملی داد، ساختارهای اقتصادی را اصلاح کرد و طوفان چند صد درصدی تورم هم بوجود نیاورد. این درآمدها بخصوص برای مردمی که سهمی از منابع ملی و تقسیم بودجه دولتی ندارند بسیار با اهمیت‌تر بود و نسبت زیادی از درآمدشان را تشکیل داد. هر چند بعدها با کشیدن ترمز اجرای طرح، بستن دست و پای دولت دهم، تلاطم ارزی (آن موقع اسمش تلاطم ارزی بود، حالا از دید اعتدالگرایان شده تصحیح قیمت‌ها!) و ایجاد قرق رسانه‌ای فضا کاملا تغییر کرد، اما مردم چیزی تجربه کردند که تاکنون هیچ گاه با آن روبرو نشده بودند. مردم حتی تجربه کردند که در آخر سال و با افزایش قیمت‌ها، با همت رئیس جمهور وقت، دکتر احمدی نژاد مبلغی به عنوان "جبرانی" به آن‌ها پرداخت شد. این رفتارها و تجربه‌های جدید، طبیعتا پس از مدتی که تفاوت‌ها برای توده‌ها ملموس‌تر شود، بسیار تعیین‌کننده‌تر خواهند بود.

اما اکنون مردم در حال روبرو شدن با جوی کاملا متفاوت هستند. حجت الاسلام روحانی که مانند دیگر نامزدها در برنامه‌های تبلیغاتی تلویزیونی از ادامه هدفمندی یارانه‌ها صحبت می‌کرد، با پیروزی در انتخابات رویکردی دیگر را برگزید. حالا ژنرال‌های روحانی می‌گویند "توان پرداخت یارانه را ندارند" و به گران کردن تدریجی آب، برق، گاز و تلفن روی آورده‌اند. از یکطرف از قطع یارانه چند دهک صحبت می‌کنند و از سوی دیگر همه تقصیرها را گردن بدهی‌هایی می‌اندازند که خودشان نگذاشتند بطور قانونی صفر شود. هر چند مشرب فکری طیف اعتدالگرا در برخورد با توده‌ها و علاقه آن‌ها به مدیریت مردم برای همه روشن است، اما به زودی سوالاتی به گوش خواهند رسید:

"بالاخره سهم ما از ثروت‌های ملی چه شد؟ سهم هر ایرانی از نفت فلانقدر است. پس کجا می‌رود؟ و..." باز هم شکل خواهند گرفت و حتی کمی واضح‌تر: "چگونه با دلار 1000 تومان و نفت 90 دلار سال 89، 45 هزار یارانه می‌دادند و حالا می‌گویند نداریم و یک چیزی به دولت هم بدکار هستید! مگر می‌شود از این همه نفت و گاز هیچ چیزی به مردم نرسد؟ چرا این‌ها زمان انتخابات نگفتند می‌خواهیم یارانه‌ها را قطع کنیم؟! قیمت آب و برق را گران می‌کنند و یارانه را هم برداشتند، دارند چکار می‌کنند؟! و..."
هر چند تاکید دولت اعتدال همچون دولت های اصلاحات و سازندگی مبنی بر گذاره "سهمی از ثروت‌های ملی مستقیما به مردم نمی‌رسد" آشکارتر شده و به سمت اجرایی کردنش پیش می‌روند، ولی باید بدانند که با ایجاد جو بسته رسانه‌ای نمی‌توان جلوی ذهن‌های پرسشگر را گرفت.

مردمی که خود را ساکن یکی از ثروتمندترین کشورهای دنیا می‌دانند، چگونه امکان دارد باور کنند که هیچ سهمی از ثروت‌های ملی نداشته و در رابطه با دولت فقط "بدهکار" محسوب می‌شوند؟!

     


  • خانم سخایی

پولی که برکت داشت...

پنجشنبه, ۲ آبان ۱۳۹۲، ۰۶:۵۱ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم...اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر واجعلنا من خیر انصاره واعوانه والمستشهدین بین یدیه...

 

 

 

این روزها از دولتمردان جدید زیاد این جملات را می شنویم:

دولت کسری بودجه شدید دارد، پولی برای پرداخت یارانه ها نداریم، پولی برای طرحهای عمرانی نداریم، خزانه خالیست!! و...

 

برای من این سوال مطرح شد که چه شده است که دولت قبل یارانه مردم را داد بدون نق زدن و حتی با تمام وجود درصدد اجرای مرحله دومش بود که البته با مخالفت نمایندگان مجلس فقط و فقط به دلایل اقتصادی!!! و نه هیچ دلیل دیگری روبرو شد، کارهای عمرانی یک لحظه هم متوقف نشد، حتی آخرین برنامه دکتر احمدی نژاد ساعاتی قبل از اتمام ریاست جمهوریش بازدید از این پروژه ها بود و مسکن مهر هم به ساخت و سازش با قدرت ادامه می داد، ولی به یکباره میشنویم که دیگر پولی نداریم...

 

جواب همه این سوالاتم رو در سخنرانی دکتر احمدی نژاد در سفر پروژه ای به استان زنجان در ۸ تیر ۱۳۹۲پیدا کردم:

 

"جناب آقای مهندس نامجو یه سوال مطرح کردن، اینجا چون دیار ایمان و دیار عشق و ایثار هست جاداره کوتاه جواب بدم به این سوال، ایشون فرمودن چطور میشه در یه هشت سال معادل بیست و هفت سال کار میشه؟ درآمد که بیشتر نشده چه بسا کمتر هم شده، یعنی همون نفتی که صادر میشد همون صادر شده، این یه سال و نیم اخیرم که خیلی کمتر شده، حالا میگن قیمت نفت بالا رفته، قیمت نفت که معناش کاهش ارزش دلاره، درآمدی بالا نرفته، درآمد همونه، اما چند برابر کار شده، چرا اینطوره؟ من میخوام یک دلیلش رو بگم،

عزیزان من! شما شنیدید که میگن کار برکت میکنه، کار همونه، دونفرن هرکدوم یه ساعت وقت میذارن، تو یه مزرعه هم کار میکنن، بذرشون یکیه، آبشون یکیه، اما این یکی ده تن محصول میده این یکی شش تن محصول میده، این چهار تن چیه؟ برکت میکنه، کی کار برکت میکنه؟ زمانی که جمعی همدل، برای خدا حرکت کنن، پاک، پاکدست برای خدا بدوند، وقتی کار برای خدا شد گره میخوره به خزائن الهی، همه ثروت عالم دست خداست، اگه گروهی متحد و همدل برای خدا کار بکنن خدا هم درها رو باز میکنه، برکت میاد، همون پوله اما محصولش چند برابره، همون پوله، اما کار عمرانی چند برابره، به این میگن برکت، همه عالم دست خداست..."

 

 

 

 

ضمیمه:

به گزارش نکات پرس، پایگاه اطلاع‌رسانی دانشگاه جامع بین‌المللی ایرانیان به طور آزمایشی با حضور دکتر محمود احمدی‌نژاد رئیس این دانشگاه راه‌اندازی شد، در تارنمای این پایگاه بیانیه رسمی دانشگاه جامع بین‌المللی ایرانیان منعکس شده است.
 
بر اساس این گزارش، همچنین دکتر محمود احمدی‌نژاد رئیس دانشگاه جامع بین‌المللی ایرانیان در یادداشتی با عنوان پیام غدیر به تشریح عظمت رویداد عید غدیر و رسالت تاریخی طلایه‌داران آن پرداخت.
 
شایان ذکر است، این پایگاه که هم اکنون با نشانی اینترنتی www.iiu.ac.ir در دسترس است چگونگی فعالیت و اقدامات اجرایی برای راه‌اندازی دانشگاه جامع بین‌المللی ایرانیان را در معرض دید علاقمندان قرار می‌دهد.


منبع:وبلاگ این بقیه الله  http://talaeaieh.blogfa.com/

 

 

  • خانم سخایی